cradle “حفظ گوى در تور چوب لاکراس ،نيم پشتک بجلو نيم چرخش و برگشتن روى پشت( ترامپولين)،زين قايق ،مهد،درگهواره قرار دادن ،درچهارچوب ياکلاف قرار دادن معمارى : کلاف سر ستون ورزش : نيم پشتک بجلو نيم چرخش و برگشتن روى پشت علوم نظامى : گهواره توپ علوم دريايى : زين”
Read More »دستهبندی نشده
ترجمه کلمه cradle dynamometer
cradle dynamometer الکترونيک : توان سنج جعبه اى
Read More »ترجمه کلمه cradle roof
cradle roof “طاق گهواره اى معمارى : اهنگ”
Read More »ترجمه کلمه cradle-scythe
cradle-scythe داسى که درچهارچوب کارگذاشته باشند
Read More »ترجمه کلمه cradler
cradler ورزش : بازيگر ماهر در حفظ گوى لاکراس
Read More »ترجمه کلمه crackly
crackly پيچيده ،چين خورده
Read More »ترجمه کلمه cracknel
cracknel يکجورکلوچه خشک وترد،گوشت خوک سرخ شده وخشکيده
Read More »ترجمه کلمه crackpot
crackpot (ز.ع ).ديوانه بى ازار،خل
Read More »ترجمه کلمه cracksman
cracksman (ز.ع ).دزد شبانه ،شبگرد
Read More »ترجمه کلمه cracky
cracky ترک دار،ترک بردار،زودشکن ،خشک مغز
Read More »