ترجمه کلمه craw

craw چينه دان ،حوصله ،معده جانور

ترجمه کلمه crawfish

crawfish خرچنگ اب شيرين ،خرچنگ خاردار،به پشت حرکت کردن( مثل خرچنگ)،ازموضعى عقب نشينى کردن

crawl “اهسته خزيدن ،خزيده رفتن ،عمل خزيدن ،خزيدن ،سينه مال رفتن ،شنال کرال علوم مهندسى : رفتن ورزش : شناى کرال علوم نظامى : سينه خيز”

crateriform کاسه اى

cratering charge “خرج تخريب علوم نظامى : خرج مخصوص تهيه چاله تخريب”

crateris “پياله ،باطيه ،راس نجوم : معلف”

cravat کراوات ،غبغب

crave ارزو کردن ،طلبيدن ،اشتياق داشتن

craven شکست خورده ،(ادم )ترسو وپست ،نامرد

cratch اخور يا علفدان ،اغل ،چهارچوب