ترجمه کلمه criticizable

criticizable قابل انتقاد،انتقاد پذير

ترجمه کلمه criticize

criticize “نقد ادبى کردن ،انتقاد کردن ،نکوهش کردن قانون ـ فقه : انتقاد کردن علوم نظامى : مورد انتقاد قرار دادن”

critical velocity “معمارى : سرعت بحرانى علوم هوايى : سرعت بحرانى علوم نظامى : سرعت بحرانى”

critical-voltage parabola الکترونيک : شلجمى مقدار ولت قطع

critical wave legth علوم مهندسى : طول موج بحرانى

critically از روى انتقاد،بطور بحرانى يا وخيم

critically endangered species زيست شناسى : گونه در معرض خطر

critically wounded “شديدا مجروح علوم نظامى : مجروح خطرناک”

critical resistance “علوم مهندسى : مقاومت بحرانى الکترونيک : مقدار مقاومت بحرانى”

critical speed “علوم مهندسى : سرعت بحرانى الکترونيک : سرعت بحرانى”