cross trail “جاده عرضى علوم نظامى : جاده سرتاسرى عرضى در منطقه”
Read More »دستهبندی نشده
ترجمه کلمه cross traverse
cross traverse علوم مهندسى : تراورس عرضى
Read More »ترجمه کلمه cross tree
cross tree “علوم نظامى : رابط عرضى دکلها علوم دريايى : رابط عرضى دکلها”
Read More »ترجمه کلمه cross-validation
cross-validation روانشناسى : وارسى اعتبار
Read More »ترجمه کلمه cross vault
cross vault معمارى : طاق چهاربخش
Read More »ترجمه کلمه cross support
cross support ورزش : نگهداشتن بدن بحالت صليب
Read More »ترجمه کلمه cross swords
cross swords دست و پنجه نرم کردن
Read More »ترجمه کلمه cross talk
cross talk “تداخل صحبت ،القاء علوم مهندسى : تداخل صدا در اثر نزديکى دو فرستنده کامپيوتر : تداخل صدا الکترونيک : تداخل صداها در تلفن علوم نظامى : تداخل صدا در اثر نزديکى دو فرستنده”
Read More »ترجمه کلمه cross tell
cross tell “خبر دادن علوم نظامى : پخش اخبار به طور عرضى توزيع اخبار در يک سطح فرماندهى”
Read More »ترجمه کلمه cross thrust
cross thrust علوم هوايى : تراست ناخالص
Read More »