crotchetiness بوالهوسى ،دمدمى مزاجى
Read More »دستهبندی نشده
ترجمه کلمه crotchety
crotchety قلاب مانند،قلاب دار،بلهوس
Read More »ترجمه کلمه croton
croton (گ.ش ).کرچک هندى ،حب السلاطين
Read More »ترجمه کلمه crouch
crouch دولا شدن ،قوز کردن( از ترس وسرما)
Read More »ترجمه کلمه crosswise
crosswise )=crossways(بشکل ضرب در،سرتاسر،چليپا وار،از وسط،از پهنا،بشکل صليب
Read More »ترجمه کلمه crossword puzzle
crossword puzzle جدول کلمات متقاطع ،جدول معمايى
Read More »ترجمه کلمه crotch
crotch “تير دو شاخه ،محل انشعاب شاخه از بدنه درخت ،دوشاخه ،نقطه انشعاب( مثل محل انشعاب بدن انسان بدو پا) ورزش : مربع کوچک در ۴ گوشه ميز بيليارد بى کيسه چنگک نگهدارنده تير افقى بادبان علوم نظامى : جاى انشعاب علوم دريايى : جاى انشعاب”
Read More »ترجمه کلمه crotched
crotched ورزش : گويى که در مربع بالاى ميز بيليارد است
Read More »ترجمه کلمه crosswalk
crosswalk محل ميخکوبى شده يا خط کشى شده عرض خيابان مخصوص عبور پياده
Read More »ترجمه کلمه crossways
crossways )=crosswise(بشکل ضرب در،سرتاسر،چليپا وار،از وسط،از پهنا،بشکل صليب
Read More »