curcumin ماده رنگى زردچوبه ،رنگ نارنجى ساختگى
Read More »دستهبندی نشده
ترجمه کلمه curd
curd کشک ،شيربسته شده ،بستن( در مورد شير)،دلمه شدن
Read More »ترجمه کلمه curdle
curdle بستن ،دلمه کردن ،دلمه شدن ،منجمد کردن
Read More »ترجمه کلمه curdling chemistry
curdling chemistry شيمى : شيمى لخته
Read More »ترجمه کلمه curdy
curdy بسته( ،مانند ) دلمه
Read More »ترجمه کلمه curatorship
curatorship تصدى کتابخانه وموزه ومانند ان ،ولايت
Read More »ترجمه کلمه curb
curb “زنجير،بازداشت ،جلوگيرى ،لبه پياده رو،محدود کردن ،داراى ديواره يا حايل کردن ،تحت کنترل دراوردن ،فرونشاندن معمارى : جدول ورزش : برجستگى لبه هاى داخلى مسير دو”
Read More »ترجمه کلمه curb chain
curb chain ورزش : زنجير وصل به هويزه زير فک اسب
Read More »ترجمه کلمه curb weight
curb weight علوم نظامى : وزن کل خودرو با سوخت و تجهيزات
Read More »ترجمه کلمه curbstone
curbstone سنگ جدول پياده رو خيابان
Read More »