custom assersor “مامور گمرک ،گمرکچى قانون ـ فقه : ارزياب گمرک”
Read More »دستهبندی نشده
ترجمه کلمه custodial
custodial “سرايدار،نگهبان ،متولى روانشناسى : پناهگاهى”
Read More »ترجمه کلمه custodial guard
custodial guard “گروه محافظين ندامتگاه علوم نظامى : نگهبان ندامتگاه مسئول ندامتگاه”
Read More »ترجمه کلمه custodial record
custodial record “پرونده هاى سوابق انبار علوم نظامى : سوابق انبار”
Read More »ترجمه کلمه custodian
custodian “فرد يا سازمانى که مسئول نگهدارى و تعمير داده ذخيره روى فلاپى ديسک ها،حلقه هاى نوار،افسر مرموزات ،مسئول مرموزات ،سرايدار،نگهبان ،متولى کامپيوتر : بسته هاى ديسک و ….. مى باشد قانون ـ فقه : حضين علوم نظامى : مسئول سرپرست”
Read More »ترجمه کلمه custodian of a pious foundation
custodian of a pious foundation “متولى( موقوفه) قانون ـ فقه : متولى”
Read More »ترجمه کلمه cuspidated
cuspidated نوک دار،شاخدار
Read More »ترجمه کلمه cuspidor
cuspidor تف دان ،خلط دان
Read More »ترجمه کلمه cuss
cuss )=curse(فحش ،لعنت ،فحش دادن ،نفرين کردن
Read More »ترجمه کلمه cussed
cussed ملعون ،منفور،نفرين شده
Read More »