deadlight “پرده کرکره علوم نظامى : پرده مانع عبور روشنايى”
Read More »دستهبندی نشده
ترجمه کلمه deadline
deadline “اخرين مهلت ،سررسيد،از کار افتاده ،منتظر تعمير،ضرب العجل ،فرجه قانون ـ فقه : ضرب الاجل بازرگانى : موعد،اخرين فرصت علوم نظامى : متوقف کردن وسايل براى تعمير”
Read More »ترجمه کلمه deadlined equipment
deadlined equipment علوم نظامى : لوازم و تجهيزات از کار افتاده
Read More »ترجمه کلمه dead wood
dead wood ورزش : ميله هاى افتاده بولينگ که در جا مى ماند
Read More »ترجمه کلمه dead zone
dead zone علوم نظامى : زاويه بيروح
Read More »ترجمه کلمه deadball
deadball ورزش : توپ مرده
Read More »ترجمه کلمه deadbeat
deadbeat زدن ضربه بدون برگشت وعکس العمل ،داراى سکون
Read More »ترجمه کلمه deaden
deaden خرف کردن ،بى حس و بى روح کردن ،بى جان شدن
Read More »ترجمه کلمه dead volume
dead volume شيمى : حجم مرده
Read More »ترجمه کلمه dead water
dead water معمارى : مانداب
Read More »