dealer “دست فروش ،دلال ،دهنده ورق ،فروشنده ،معاملات چى قانون ـ فقه : دلال بازرگانى : دلال ،دستفروش”
Read More »دستهبندی نشده
ترجمه کلمه dealing
dealing “خريد و فروش ،داد و ستد،تقسيم(هدايا يا ورق بازى وغيره)،مکاتبات و ارتباط دوستانه يا بازرگانى ،خريد وفروش و معامله ،طرز رفتار،رفتار،سر وکار داشتن قانون ـ فقه : معامله بازرگانى : خريد و فروش ،معامله”
Read More »ترجمه کلمه deafness
deafness روانشناسى : کرى
Read More »ترجمه کلمه deal
deal “معامله داد و ستد،مقدار،اندازه ،قدر،حد،معامله کردن ،سر و کار داشتن با،توزيع کردن قانون ـ فقه : اقدام کردن بازرگانى : مقدار بررسى علوم نظامى : سر و کار داشتن”
Read More »ترجمه کلمه deal in futures
deal in futures قانون ـ فقه : معامله سلف کردن
Read More »ترجمه کلمه deal lift
deal lift ورزش : بلند کردن وزنه تا کمر و پايين بردن
Read More »ترجمه کلمه deal with
deal with “رسيدگى کردن( به دعوى)،اقدام کردن ،رسيدگى کردن قانون ـ فقه : رسيدگى کردن”
Read More »ترجمه کلمه deaf mute
deaf mute کر و لال
Read More »ترجمه کلمه deaf-mutism
deaf-mutism روانشناسى : کر – لالى
Read More »ترجمه کلمه deafen
deafen کر کردن ،کر شدن
Read More »