debit “حساب بدهى ،در ستون بدهى گذاشتن ،پاى کسى نوشتن ،بدهکار کردن قانون ـ فقه : بدهکار کردن بازرگانى : به حساب بدهى کسى گذاشتن”
Read More »دستهبندی نشده
ترجمه کلمه debenture
debenture “برگ يا سهم قرضه ،سهم استقراضى قرارداد بيمه ،اوراق قرضه ،سهم قرضه ،گواهينامه گمرکى ،حواله دولتى قانون ـ فقه : وجه الضمان بازرگانى : سند قرضه ،سند وام بلند مدت”
Read More »ترجمه کلمه debenture-bond
debenture-bond سهم قرضه
Read More »ترجمه کلمه debenture stock
debenture stock سهام قرضه
Read More »ترجمه کلمه debenzolation
debenzolation علوم مهندسى : شستشو با بنزول
Read More »ترجمه کلمه debilitant
debilitant ناتوان کننده ،مصعف ،غذاى ضعيف کننده
Read More »ترجمه کلمه debater
debater مناظره کننده
Read More »ترجمه کلمه debauch
debauch هرزگى ،هرزه کردن ،فاسد کردن ،الواطى کردن ،عياشى
Read More »ترجمه کلمه debauchable
debauchable بدراه شدنى
Read More »ترجمه کلمه debauchee
debauchee ادم هرزه ،فاسق ،عياش ،فاجر
Read More »