debt service بازرگانى : پرداخت اصل و فرع
Read More »دستهبندی نشده
ترجمه کلمه debtor
debtor “مدين ،مقترض ،مقروض ،مديون ،ستون بدهکار قانون ـ فقه : مديون ،محيل بازرگانى : بدهکار،مديون”
Read More »ترجمه کلمه debug
debug “اشکال زدائى کردن ،اشکال زدايى کردن علوم مهندسى : گرفتن پارازيت کامپيوتر : اشکال زدايى”
Read More »ترجمه کلمه debug aids
debug aids “ادوات اشکال زدايى کامپيوتر : ابزار اشکال زدايى”
Read More »ترجمه کلمه debugger
debugger “برنامه اشکال زدايييثلاعللهگل ،اشکال زدائى کامپيوتر : اشکال يابى”
Read More »ترجمه کلمه debt income ratio
debt income ratio قانون ـ فقه : نسبت قروض به درامد ملى
Read More »ترجمه کلمه debt limit
debt limit قانون ـ فقه : حداکثر مبلغى که يک واحد دولتى مى تواند مديون گردد و بيش از ان مجاز نيست
Read More »ترجمه کلمه debt of honour
debt of honour “وام شرافتى قانون ـ فقه : بدهى که پرداخت ان به خوش حسابى بدهکار بستگى دارد”
Read More »ترجمه کلمه debt of nature
debt of nature مرگ ،اجل
Read More »ترجمه کلمه debt of record
debt of record “دين قانونى ،بدهى قانونى ،court of record قانون ـ فقه : محکوم به”
Read More »