فرهنگ لغات تخصصی یک سایت دیگر با وردپرس فارسی
decumbency خوابيدگى
Read More »دسته‌بندی نشده
ترجمه کلمه decumbent
decumbent در بستر خوابيده ،گياه خزنده
Read More »ترجمه کلمه decuple
decuple ده گانه ،ده برابر کردن
Read More »ترجمه کلمه decurion
decurion رئيس دسته ده نفرى
Read More »ترجمه کلمه decurrent
decurrent پايين افتاده
Read More »ترجمه کلمه decurved
decurved داراى انحنا به پايين ،خميده بپايين
Read More »ترجمه کلمه decrypt
decrypt “کشف رمز کردن ،کشف رمز کامپيوتر : اشکار ساختن علوم نظامى : کشف کردن پيام”
Read More »ترجمه کلمه decryption
decryption “اشکارسازى ،اشکار سازى کامپيوتر : کشف رمز”
Read More »ترجمه کلمه decubitus
decubitus استلقاء
Read More »ترجمه کلمه deculturation
deculturation “فرهنگ زدايى روانشناسى : فرهنگ باختگى”
Read More »