deflect “منحرف شدن ،کج کردن ،منحرف کردن ،منکسر کردن ،شکستن علوم مهندسى : منحرف کردن علوم هوايى : انحراف”
Read More »دستهبندی نشده
ترجمه کلمه deflecting electrode
deflecting electrode “الکترد منحرف کننده الکترونيک : صفحه منحرف کننده”
Read More »ترجمه کلمه deflate
deflate باد( چيزى را )خالى کردن ،جلوگيرى از تورم کردن ،کاهش قيمت
Read More »ترجمه کلمه deflation
deflation “افلاس ،تقليل ميزان پول ،رکود،کاهش اعتبارات و پول در گردش ،تنزل قيمت ،انقباض پولى ،فروکش ،تقليل قيمتها قانون ـ فقه : ضد تورم بازرگانى : ضد تورم ،رکود”
Read More »ترجمه کلمه deflation port
deflation port ورزش : سوپاپ بزرگ در بالاى بالن براى خروج هوا هنگام نشستن
Read More »ترجمه کلمه deflationary
deflationary “انقباضى بازرگانى : ضد تورمى”
Read More »ترجمه کلمه deflationary gap
deflationary gap “فاصله حاصل از رکود،شکاف انقباضى قانون ـ فقه : لطمه ناشى از رکود اقتصادى بازرگانى : فاصله تنزلى”
Read More »ترجمه کلمه definitiveness
definitiveness قاطعيت
Read More »ترجمه کلمه definitude
definitude دقت ،تصريح
Read More »ترجمه کلمه deflagrate
deflagrate سوزانيدن ،اتش زدن
Read More »