demonism اعتقاد بديو،ديوپرستى
Read More »دستهبندی نشده
ترجمه کلمه demomination
demomination نام گذارى ،اسم جنس ،تيره ،فرقه
Read More »ترجمه کلمه demon
demon “جن ،(افسانه يونان )خدايى که داراى قوه خارق العاده بوده ،ديو.ديو،جنى ،شيطان ،روح پليد،اهريمن کامپيوتر : فريبنده روانشناسى : ديو علوم نظامى : هواپيماى يک موتوره سوپر سونيک جنگنده”
Read More »ترجمه کلمه demonetization
demonetization “سکه خارج از گردش ،خارج کردن پول از گردش ،تنزل ارزش پول نسبت به قيمت قانونى خود قانون ـ فقه : جايگزين کردن مسکوکات جديد به جاى سکه هاى رايج بازرگانى : از اعتبار انداختن پول در گردش”
Read More »ترجمه کلمه demonetize
demonetize از رواج اندختن ،بى اعتبار کردن ،(درمورد پول )تنزل پيدا کردن
Read More »ترجمه کلمه demolition block
demolition block “خرج منفجره علوم نظامى : مجموعه خرج منفجره قوطى خرج”
Read More »ترجمه کلمه demolition derby
demolition derby ورزش : مسابقه رانندگان ماهر در زدن اتومبيلهاى کهنه به يکديگر
Read More »ترجمه کلمه demolition firing party
demolition firing party “گروه مسئول تخريب علوم نظامى : گروه مسئول انفجارخرج”
Read More »ترجمه کلمه demolition guard
demolition guard “نگهبان منطقه تخريب علوم نظامى : مسئول حفاظت منطقه تخريب”
Read More »ترجمه کلمه demolition kit
demolition kit “جعبه وسايل تخريب علوم نظامى : جعبه تخريب”
Read More »