سفارش با يک کليک
برآورد هزينه ترجمه

درخواست تماس با کارشناسان

دسته‌بندی نشده

ترجمه کلمه dependent

dependent “تابع نان خور،گماشته ،وابسته ،متعلق ،مربوط،محتاج ،موکول ،تابع ،نامستقل قانون ـ فقه : معلق روانشناسى : وابسته بازرگانى : وابسته علوم نظامى : عايله موکول به”

Read More »

ترجمه کلمه dependence

dependence “وابستگى ،موکول( بودن)،عدم استقلال ،توکل ،تبعيت قانون ـ فقه : عدم استقلال روانشناسى : وابستگى زيست شناسى : وابستگى بازرگانى : اتکاء ورزش : وابستگى”

Read More »