deposit with someone “نزد کسى امانت گذاردن قانون ـ فقه : ايداع کردن”
Read More »دستهبندی نشده
ترجمه کلمه deposit with the bank
deposit with the bank قانون ـ فقه : در بانک وديعه گذاردن
Read More »ترجمه کلمه depositary
depositary “مستودع ،امانتدار،امانت دار،سپرده ،نگهدار،ضامن قانون ـ فقه : وديعه گير،امين”
Read More »ترجمه کلمه deposit fund account
deposit fund account “اعتبار تشکيل سرمايه علوم نظامى : حساب تشکيل سرمايه”
Read More »ترجمه کلمه deposit in the bank
deposit in the bank قانون ـ فقه : در بانک به وديعه گذاردن
Read More »ترجمه کلمه deposit multiplier
deposit multiplier بازرگانى : ضريب بهم فزاينده سپرده
Read More »ترجمه کلمه deposit of instrument of ratification
deposit of instrument of ratification “ايداع اسناد دال بر تصويب( معاهده) قانون ـ فقه : ايداع اسناد دال بر تصويب”
Read More »ترجمه کلمه depose
depose “گواهى دادن( با التزام به قيد سوگند)،معزول کردن ،عزل نمودن ،خلع کردن قانون ـ فقه : خلع کردن”
Read More »ترجمه کلمه deposed
deposed “معزول ،عزل شده قانون ـ فقه : معزول شده”
Read More »ترجمه کلمه deposit
deposit “نهشته ،ته نشين ،کانسار،ايداع ،رسوب کردن ،وديعه گذاشتن ،ذخيره کردن ،امانت ،وديعه ،پس مانده ،سرمايه گذارى کردن ،سپردن پس انداز کردن ،رسوب ، :)vt.& vi.(ته نشين کردن ،کنار گذاشتن ،ذخيره سپردن ،به حساب بانک گذاشتن ، :)n.(سپرده ،پول ،بيعانه ،گرو،ته نشست ،ته نشين علوم مهندسى : ذخيره معدنى عمران : ته نشينى معمارى : نهشت قانون ـ فقه : ...
Read More »