ترجمه کلمه derogatory to

derogatory to کاهنده از،منافى ،زيان رساننده

ترجمه کلمه deropement

deropement ورزش : مانور حمله با گريز از شمشير حريف

derrick “دريک ،دکل کشتى ،برج چاه کنى ،با جرثقيل حمل کردن علوم نظامى : مته زمين کنى علوم دريايى : دريک”

derrick lift ورزش : کشيدن وزنه به روى سينه با پاهاى راست

derogate باطل کردن ،فسخ کردن( قسمتى از چيزى را)،کسر کردن ،تخفيف دادن ،کاستن ،عمل موهن انجام دادن

derogation ابطال و فسخ ،عمل موهن

derogative کاهنده شئونات يابها،منافى باشئونات ،خفت اور

derogatory موهن ،مضر،زيان اور و مايه رسوايى ،خفت اور

derogatory stipulation بازرگانى : شرط زيان اور

dermatozoa انگل هاى پوست