desperado “جنايت کار،از جان گذشته ورزش : مهره از بين رفتنى شطرنج”
Read More »دستهبندی نشده
ترجمه کلمه desperate
desperate بى اميد،بيچاره ،از جان گذشته ،بسيار سخت ،بسيار بد
Read More »ترجمه کلمه despair
despair “نوميدى ،ياس ،مايوس شدن روانشناسى : نااميدى”
Read More »ترجمه کلمه despairing
despairing مايوس شدنى ،نوميد کننده
Read More »ترجمه کلمه despairingly
despairingly به نوميدى ،مايوسانه ،نااميدانه
Read More »ترجمه کلمه despatch
despatch “فرستادن ،ارسال کردن ،اعزام ،ارسال بازرگانى : مخابره”
Read More »ترجمه کلمه despatch (= dispatck)
despatch (= dispatck) “ايفاد کردن ،ايفاد،نامه فورى ،پيام فورى قانون ـ فقه : نامه يا پيامى است که حکومت براى نماينده خود در خارج از کشور مى فرستد و تعليمات و تذکرات خاصى به او مى دهد و همچنين هر مراسله اى را گويند که اين نمايندگان براى دولت خود مى نويسد”
Read More »ترجمه کلمه desolation
desolation ويرانى ،خرابى ،دلتنگى ،پريشانى
Read More »ترجمه کلمه desolator
desolator ويران گر،ويران کننده ،متروک کننده
Read More »ترجمه کلمه desorption
desorption “پس دهى شيمى : واجذبى زيست شناسى : واتراوش علوم هوايى : جدا کردن گاز از مايع”
Read More »