determinable قابل تعيين ،معلوم کردنى ،انقضاء پذير
Read More »دستهبندی نشده
ترجمه کلمه determinant
determinant “دترمينان( در رياضيات)،دترمينان ،تعيين کننده ،تصميم گيرنده ،عاجز،جازم روانشناسى : دترمينان بازرگانى : عامل تعيين کننده”
Read More »ترجمه کلمه determinate
determinate معلوم ،معين ،تعيين شده ،محدود،مستقر شده
Read More »ترجمه کلمه detergent
detergent “زدايا،زداگر،داروى پاک کننده ،گرد صابون قوى معمارى : زدايا شيمى : شوينده زيست شناسى : زدايه”
Read More »ترجمه کلمه deteriorate
deteriorate “وخيم شدن ،بدتر کردن ،خراب کردن ،روبزوال گذاشتن بازرگانى : بدتر شدن”
Read More »ترجمه کلمه deteriorating supplies
deteriorating supplies “اماد فاسد شدنى علوم نظامى : تدارکات فاسد شدنى”
Read More »ترجمه کلمه deterioration
deterioration “تباهى ،زوال ،بدتر شدن روانشناسى : بدتر شدن”
Read More »ترجمه کلمه deteriorative
deteriorative بدتر شونده
Read More »ترجمه کلمه detention barrack
detention barrack قانون ـ فقه : بازداشتگاه نظامى
Read More »ترجمه کلمه detention of pay
detention of pay “ضبط حقوق علوم نظامى : ممانعت از پرداخت حقوق توقيف حقوق”
Read More »