die down تحليل رفتن ،روبزوال نهادن ،مردن
Read More »دستهبندی نشده
ترجمه کلمه die-burnish
die-burnish علوم مهندسى : پرداخت کردن حديده اى
Read More »ترجمه کلمه die-burnishing
die-burnishing علوم مهندسى : جلادهى يا پرداخت حديده اى
Read More »ترجمه کلمه die-cast
die-cast “ريختن فشارى علوم مهندسى : ريختن حديده اى”
Read More »ترجمه کلمه die-casting
die-casting “ريختن فلزات تحت فشار علوم مهندسى : ريخته گرى حديده اى علوم هوايى : روشى که در ان فلز مذاب با فشار هيدروليکى به داخل قالبهايى رانده ميشود”
Read More »ترجمه کلمه didymous
didymous دوتايى ،جفتى
Read More »ترجمه کلمه die
die “ماتريس ،فرم ريختگى ،مرگ ،ماندن در پايگاه در پايان بازى بيس بال دو سرعت ،جنگ تا پيروزى ، :)vi.(مردن ،درگذشتن ،جان دادن ،فوت کردن ، :)n.(طاس ،طاس تخته نرد،جفت طاس ،مهره ،سرپيچ ،بخت ،قمار،(مج ).سرنوشت:)vt.(بشکل حديده ياقلاويزدر اوردن ،با حديده و قلاويز رزوه کردن ،قالب گرفتن ،سر سکه علوم مهندسى : برش کامپيوتر : قطعه نازک مستطيلى از يک ...
Read More »ترجمه کلمه die and mold-making
die and mold-making علوم مهندسى : حديده و قالب سازى
Read More »ترجمه کلمه die-away
die-away چشمان خماريابيحال
Read More »ترجمه کلمه didactics
didactics ” )= pedegogy(فن تعليم ،نواموزى ،تعليم روانشناسى : روش شناسى اموزشى”
Read More »