diffuse “پخش شدن ،نفوذ کردن ،منتشر شده ،پراکنده ،پخش شده ،افشانده ،افشاندن ،پخش کردن ،(مج ).منتشر کردن علوم مهندسى : منتشر شدن پراکندن روانشناسى : پراکنده”
Read More »دستهبندی نشده
ترجمه کلمه diffused light
diffused light “نور پخش شده شيمى : نور پخشيده”
Read More »ترجمه کلمه diffraction angle
diffraction angle شيمى : زاويه پراش
Read More »ترجمه کلمه diffraction broadening
diffraction broadening شيمى : پهن شدگى پراشى
Read More »ترجمه کلمه diffraction grating
diffraction grating “شيمى : تورى پراش نجوم : تورى پراش”
Read More »ترجمه کلمه diffraction loading
diffraction loading “منتجه نيروهاى وارد بيک شيئى علوم نظامى : منتجه فشار”
Read More »ترجمه کلمه diffraction spectrum
diffraction spectrum شيمى : طيف پراش
Read More »ترجمه کلمه diffract
diffract “باجزاء تقسيم شدن ،انکسار نور،پراشيدن علوم مهندسى : خميدن شيمى : پراشيدن”
Read More »ترجمه کلمه diffracted wave
diffracted wave شيمى : موج پراشيده
Read More »ترجمه کلمه diffracting center
diffracting center شيمى : مرکز پراشنده
Read More »