disfranchisement محروم سازى يا محروميت از حق انتخابات
Read More »دستهبندی نشده
ترجمه کلمه disfrock
disfrock جامه از تن در اوردن ،از کسوت روحانى خارج شدن
Read More »ترجمه کلمه disfurnish
disfurnish بى اسباب کردن ،بى اثاثيه کردن ،لخت کردن
Read More »ترجمه کلمه disgharge of bankrupt
disgharge of bankrupt قانون ـ فقه : اعاده اعتبار تاجر ورشکسته
Read More »ترجمه کلمه disfiguration
disfiguration ازشکل افتادگى ،مايه زشتى
Read More »ترجمه کلمه disfigure
disfigure از شکل انداختن ،بد شکل کردن ،بدنما کردن ،زشت کردن ،بدريخت کردن ،خراب کردن
Read More »ترجمه کلمه disfigurement
disfigurement زشتى ،از شکل افتادگى
Read More »ترجمه کلمه disforest
disforest ازحال جنگلى بيرون امدن ،ازرعايت قانون جنگل هامعاف کردن
Read More »ترجمه کلمه disfranchise
disfranchise از حق راى يا انتخاب محروم کردن
Read More »ترجمه کلمه disfashion
disfashion ازشکل انداختن
Read More »