سفارش با يک کليک
برآورد هزينه ترجمه

درخواست تماس با کارشناسان

دسته‌بندی نشده

ترجمه کلمه dismember

dismember “جزء به جزء کردن ،اندام هاى کسى رابريدن ،(مج )جداکردن ،تجزيه کردن قانون ـ فقه : تجزيه کردن”

Read More »

ترجمه کلمه dismiss

dismiss “منفصل کردن ،روانه کردن ،مرخص کردن ،معاف کردن قانون ـ فقه : موضوعى را مختومه کردن ورزش : سوزاندن توپزن و اخراج او علوم نظامى : يکان مرخص”

Read More »

ترجمه کلمه dismissal

dismissal “اخراج از شغل ،عزل ،اخراج از خدمت ،انفصال ،اخراج ،مرخصى ،برکنارى قانون ـ فقه : عزل ،مختومه کردن دعوى علوم نظامى : رد کردن”

Read More »