ترجمه کلمه dispunge

dispunge افشاندن

ترجمه کلمه disproportion

disproportion بى تناسب ،بى قوارگى ،عدم تجانس

disproportional بى تناسب

disproportionate “بى تناسب ،غيرمتجانس روانشناسى : نامتناسب”

disproportionately بطور نامتناسب

disproportionateness بى تناسبى

dispraise از بهاى چيزى کاستن ،کم گرفتن ،بددانستن ،سرزنش کردن ،نکوهش کردن

dispread پخش کردن

disprison از زندان دراوردن

disproof “تکذيب ،ابطال ،دليل رد قانون ـ فقه : تکذيب”