dissentient مخالف عقيده اکثريت ،مخالف ،معاند
Read More »دستهبندی نشده
ترجمه کلمه dissenting
dissenting ” )=nonconformist(مخالف ،معاند قانون ـ فقه : مخالف”
Read More »ترجمه کلمه dissenting opinion
dissenting opinion قانون ـ فقه : نظر مخالف
Read More »ترجمه کلمه dissentious
dissentious ستيزه گر،نزاع جو،موردنزاع
Read More »ترجمه کلمه disseminate
disseminate “ارسال کردن ،توزيع اخبار،تخم کاشتن ،منتشرکردن زيست شناسى : پخش کردن علوم نظامى : فرستادن پخش کردن”
Read More »ترجمه کلمه dissemination
dissemination “پخش اطلاعات ،انتشار اخبار،انتشار اطلاعات ،پاشيدگى ،انتشار،پخش روانشناسى : انتشار علوم نظامى : توزيع”
Read More »ترجمه کلمه disseminator
disseminator انتشاردهنده ،پاشنده
Read More »ترجمه کلمه dissension
dissension “اختلاف عقيده ،نفاق ،اختلاف ،شقاق قانون ـ فقه : نزاع”
Read More »ترجمه کلمه dissent
dissent “اختلاف عقيده داشتن ،جداشدن ،نفاق داشتن قانون ـ فقه : راى مخالف ورزش : مشاجره بر سر راى داور”
Read More »ترجمه کلمه disseisor
disseisor کسيکه ديگرى را ازتصرف ملک خودمحروم ميکند
Read More »