ترجمه کلمه dissociability

dissociability انزوا جويى

ترجمه کلمه dissipate

dissipate پراکندگى کردن ،ازهم پاشيدن ،اسراف کردن

dissipated ولخرج ،پول تلف کن ،پراکنده

dissipation “تفريط،اسراف ،پراکندگى ،عياشى ،اتلاف قانون ـ فقه : تبذير،اسراف شيمى : اتلاف علوم هوايى : پراکندگى”

dissipation of energy ورزش : اتلاف انرژى

dissipative اسراف اميز،پراکنده سازنده

dissimulation “ريا،تزوير،دورويى ،فريب قانون ـ فقه : تقيه ،فريب روانشناسى : وانمود”

dissimulative ريايى

dissimulator قانون ـ فقه : مزور

dissimilation “سوخت( در فيزيولوژى)،بى شباهتى ،عدم تشابه ،کاتابوليسم روانشناسى : سوخت”