distal “روانشناسى : دوربرد ورزش : انتهايى”
Read More »دستهبندی نشده
ترجمه کلمه distal response
distal response روانشناسى : پاسخ دوربرد
Read More »ترجمه کلمه distal stimulus
distal stimulus روانشناسى : محرک دوربرد
Read More »ترجمه کلمه distal variable
distal variable روانشناسى : متغير دوربرد
Read More »ترجمه کلمه distance
distance “مسير مسابقه ،مدت بازى ،مسافت ،فاصله ،دورى ،بعد،دورکردن ،دورنگاهداشتن ،پشت سرگذاشتن علوم مهندسى : فاصله عمران : فاصله معمارى : فاصله قانون ـ فقه : مسافت ورزش : فاصله ،قسمتى از مسير مسابقه مشخص شده به وسيله پرچم يا ميله ،تعداد کيلومترهاى طى شده در شکار با اسب علوم هوايى : فاصله علوم نظامى : برد سلاح”
Read More »ترجمه کلمه dissymmetry
dissymmetry بى قرينگى
Read More »ترجمه کلمه dissymmetry of lift
dissymmetry of lift علوم هوايى : ناهم اندزگى برا
Read More »ترجمه کلمه distaff
distaff التى که گلوله پشم نريشته راروى ان نگاه داشته و پس ازريشتن بدور دوک مى پيچند،(مج )نفوذزنان ،زن ،فرموک ،دشکى
Read More »ترجمه کلمه distaff side
distaff side طرف مادرى ،طرف زنانه
Read More »ترجمه کلمه distain
distain رنگ کردن ،لکه دارکردن ،جلادادن
Read More »