donsy ( )donsie(انگليس )بدبخت ،بدخيال ،(اسکاتلند )بوقلمون صفت ،داراى اخلاق متغير وتندوباحرارت
Read More »دستهبندی نشده
ترجمه کلمه dont
dont نمودن ،بپايان رسانيدن ،طى کردن ،گذرانيدن
Read More »ترجمه کلمه dont care
dont care بى تقاوت
Read More »ترجمه کلمه donor
donor “هديه کننده ،دهنده ،اعطاء کننده ،بخشنده ،واهب ،هبه کننده قانون ـ فقه : هبه کننده ،مصالح شيمى : ده بازرگانى : بخشنده”
Read More »ترجمه کلمه donor level
donor level الکترونيک : ترازدهنده
Read More »ترجمه کلمه donna
donna (در ايتاليا )عنوان مودبانه بانوان ،بانو،خانم
Read More »ترجمه کلمه donnee
donnee موضوع داستان يا درام
Read More »ترجمه کلمه donner country
donner country “کشور کمک کننده بازرگانى : کشور بخشنده”
Read More »ترجمه کلمه donnybrook
donnybrook جنجال ،فرياد پرسر وصدا،هياهو
Read More »ترجمه کلمه donkey baseball
donkey baseball ورزش : بيس بال تفريحى با الاغ
Read More »