dossal dossel(، )dorsalپشتى ،ظهرى ،پشتى صندلى وغيره
Read More »دستهبندی نشده
ترجمه کلمه dose rate
dose rate “ميزان دوز دريافتى ،نواخت جذب دارو ميزان جذب دارو علوم هوايى : ميزان متوسط تابش هاى يونيزه کننده علوم نظامى : مقدار اثر دارو”
Read More »ترجمه کلمه dosimeter
dosimeter “تشعشع سنج علوم هوايى : وسيله اندازه گيرى اشعه ماوراء بنفش در تابشهاى خورشيدى و اسمانى علوم نظامى : دوز متر”
Read More »ترجمه کلمه dosimetry
dosimetry علوم نظامى : تعيين مقدار جذب شده دارو يا تشعشع اتمى ازمايش تعيين دوز جذب شده
Read More »ترجمه کلمه dosing machine
dosing machine علوم مهندسى : دستگاه تقسيم کننده با مقياس
Read More »ترجمه کلمه dos
dos “Disk Operating System،سيستم عامل ديسک کامپيوتر : داس”
Read More »ترجمه کلمه dos prompt
dos prompt کامپيوتر : اعلانDOS
Read More »ترجمه کلمه dosage
dosage “مقدار معينى از يک دارو،مقدار تجويز شده دارو،يک خوراک دارو،مقدار استعمال دارو علوم نظامى : مقدار دوز يک خوراک دارو”
Read More »ترجمه کلمه dose
dose “دوز،مقدار دارو،خوراک دوا يا شربت ،مقدار دوا،دوا دادن علوم مهندسى : اندازه معين روانشناسى : مقدار مجاز علوم نظامى : يک خوراک دارو”
Read More »ترجمه کلمه dorsomedial thalamus
dorsomedial thalamus روانشناسى : تالاموس پشتى – ميانى
Read More »