downfield “فروميدان شيمى : ميدان پايين ورزش : زمين حريف”
Read More »دستهبندی نشده
ترجمه کلمه downgrade
downgrade “شيب ،کم ارزش کردن ،دست کم گرفتن ،جمع و جور کردن ،تنزيل رتبه معمارى : سراشيبى علوم نظامى : کم کردن طبقه بندى اسناد و مدارک پايين اوردن درجه طبقه بندى”
Read More »ترجمه کلمه downhaul
downhaul “طناب پايين کشنده ،طناب مخصوص کشيدن بادبان کشتى ورزش : طناب نگهدارنده دکل علوم نظامى : پايين کشيدن رشته پايين کشنده”
Read More »ترجمه کلمه downcome
downcome افت ،سقوط،زوال ،انحطاط،ريزش ،پرتگاه
Read More »ترجمه کلمه downcomer
downcomer علوم مهندسى : لوله انتقال گاز کوره بلند
Read More »ترجمه کلمه downfall
downfall افت ،سقوط،زوال ،انحطاط،ريزش ،بارش
Read More »ترجمه کلمه downfallen
downfallen افتاده ،زوال يافته
Read More »ترجمه کلمه down with it
down with it پست باد
Read More »ترجمه کلمه down’s disease
down’s disease روانشناسى : بيمارى داون
Read More »ترجمه کلمه down’s syndrome
down’s syndrome روانشناسى : نشانگان داون
Read More »