duds رخت کهنه ،رخت وپخت ،ژنده ،پاره
Read More »دستهبندی نشده
ترجمه کلمه due
due “طلب ،ذمه ،واجب الاداء،لازم مقرر،درست ،تمام شده ،از دست رفته ،کهنه شده از نوبت خارج شده ،مقتضى ،حق ،ناشى از،بدهى ،موعد پرداخت ،سر رسد،حقوق ،عوارض ،پرداختنى ،قابل پرداخت ،مقرر قانون ـ فقه : کاملا”” بازرگانى : دين علوم نظامى : غير قابل عمل کرد”
Read More »ترجمه کلمه due at a specified date after sight
due at a specified date after sight “وعده دار،مدت دار قانون ـ فقه : موجل”
Read More »ترجمه کلمه due bill
due bill “سند بدهى قانون ـ فقه : در CL به اين شکل تنظيم مى شود : بدهى به اقاى ….. مبلغ ….. است که عندالمطالبه پرداخت خواهد شد . تاريخ …. اين سند بر خلاف برات و سفته به حواله کرد قابل پرداخت نيست بازرگانى : برات پرداختنى”
Read More »ترجمه کلمه duddie
duddie )=duddy(ژنده پوش ،کهنه پوش
Read More »ترجمه کلمه duddy
duddy )=duddie(ژنده پوش ،کهنه پوش
Read More »ترجمه کلمه dude
dude ادم شيک پوش ،شخص
Read More »ترجمه کلمه dude ranch
dude ranch گله دارى واسب سوارى وحشم دارى( غرب امر).
Read More »ترجمه کلمه dudeen
dudeen (ايرلند )پيپ يا چپق گلى کوتاه
Read More »ترجمه کلمه ductule
ductule لوله کوچک ،مجراى کوچک
Read More »