earnest “دليل ،جدى ،دلگرم ،باحرارت ،مشتاق ،صميمانه ،سنگين ،علاقه شديد به چيزى ،وثيقه ،بيعانه قانون ـ فقه : مقدارى از مبيع که پيش از قبض و اقباض کل مبيع و ثمن به خريدار تسليم مى شود”
Read More »دستهبندی نشده
ترجمه کلمه earnest-money
earnest-money بيعانه
Read More »ترجمه کلمه earmarking
earmarking “علامت گذارى ،مشخص کردن علوم نظامى : تفکيک کردن جدا کردن”
Read More »ترجمه کلمه earmuff
earmuff گوش پوش
Read More »ترجمه کلمه earn
earn “تحصيل کردن ،کسب معاش کردن ،بدست اوردن ،دخل کردن ،درامد داشتن کامپيوتر : شبکه پژوهشى اکادميک”
Read More »ترجمه کلمه earned income
earned income “درامد تحصيل شده بازرگانى : درامد حاصله از کار،درامد کسب شده”
Read More »ترجمه کلمه earned rate
earned rate بازرگانى : نرخ تصاعدى نزولى
Read More »ترجمه کلمه early weaning
early weaning “از شير گرفتن زودرس روانشناسى : شيرسوز کردن”
Read More »ترجمه کلمه earmark
earmark “تخصيص ،نشان هويت ،نشان کردن ،اختصاص دادن ،کنار گذاشتن بازرگانى : کنار گذاشتن”
Read More »ترجمه کلمه earmarked
earmarked “تعيين شده ،نامزد شده علوم نظامى : مشخص شده علامت گذارى شده”
Read More »