ecotype “بوم ويژه ،بخش فرعى از نوع مستقل جانور يا گياه که افراد ان باهم اختلاط و امتزاج نموده و بخش واحد فرعى تشکيل ميدهند زيست شناسى : بومانه”
Read More »دستهبندی نشده
ترجمه کلمه economizing method
economizing method روانشناسى : روش صرفه جويى
Read More »ترجمه کلمه economy
economy “صرفه جويى ،علم اقتصاد قانون ـ فقه : اقتصاد روانشناسى : اقتصاد بازرگانى : اقتصاد علوم نظامى : اقتصادى”
Read More »ترجمه کلمه economy factor
economy factor “ضريب صرفه جويى علوم مهندسى : ضريب اقتصادى”
Read More »ترجمه کلمه ecosphere
ecosphere زيست شناسى : بوم سپهر
Read More »ترجمه کلمه ecosystem
ecosystem “اکوسيستم ،بخشى از جامعه و بوم که تشکيل يک واحد فاعله در طبيعت بدهد زيست شناسى : بوم سازگان”
Read More »ترجمه کلمه economization
economization “(رعايت) بازرگانى : رعايت اصول اقتصادى”
Read More »ترجمه کلمه economize
economize صرفه جويى کردن ،رعايت اقتصاد کردن
Read More »ترجمه کلمه economizer
economizer “کرمکن مقدماتى ،ذخيره کننده علوم مهندسى : صرفه جو علوم نظامى : صرفه جويى کننده انرژى”
Read More »ترجمه کلمه economizing
economizing “صرفه جويى در دارايى قانون ـ فقه : حداکثر استفاده را از دارايى موجود کردن بازرگانى : صرفه جوئى کردن”
Read More »