effervesce “جوشيدن ،کف کردن ،جوش زدن ،گازدار کردن( مشروبات وغيره) علوم مهندسى : جوش و خروش کردن”
Read More »دستهبندی نشده
ترجمه کلمه effervescence
effervescence “جوش ،گاز( نوشيدنيها)،طراوت و شادى شيمى : جوشش”
Read More »ترجمه کلمه effervescency
effervescency جوش زنى ،هيجان ،خروش ،توليدحباب ياکف
Read More »ترجمه کلمه effecturate
effecturate فراهم کردن ،موجب شدن ،انجام دادن
Read More »ترجمه کلمه effeminacy
effeminacy “زن صفتى روانشناسى : زن نمايى”
Read More »ترجمه کلمه effeminate
effeminate “زن صفت ،نرم ،سست ،بيرنگ ،نامرد روانشناسى : زن نما”
Read More »ترجمه کلمه effemination
effemination روانشناسى : زن نما شدن
Read More »ترجمه کلمه effectuality
effectuality سودمندى ،اثر،نافعيت
Read More »ترجمه کلمه effectually
effectually بطور نافع و موثر
Read More »ترجمه کلمه effectuate
effectuate موجب شدن ،انجام دادن ،صورت دادن
Read More »