effort syndrome روانشناسى : نشانگان تلاش
Read More »دستهبندی نشده
ترجمه کلمه effrontery
effrontery جسارت ،گستاخى ،بيشرمى ،چيرگى
Read More »ترجمه کلمه effuent
effuent زيست شناسى : برون ريز
Read More »ترجمه کلمه effluence
effluence پخش ،انتشار
Read More »ترجمه کلمه effluent
effluent “بخارج پخش کننده ،منتشر شونده ،سارى ،فاضل اب ،نهر فرعى ،اب رو شيمى : سيال خروجى”
Read More »ترجمه کلمه effluvium
effluvium “جريان( درالکتريسته و نور و مغناطيس)،پخش بخارج ،هواى گرفته و خفه ،استشمام هواى خفه و گرفته روانشناسى : هاله”
Read More »ترجمه کلمه efflux
efflux پخش بخارج ،انتشار بخارج ،جريان
Read More »ترجمه کلمه effigy
effigy “تصوير برجسته ،صورت ،تمثال تهيه کردن ،پيکرک معمارى : چهره برجسته روى سکه”
Read More »ترجمه کلمه efflore scence
efflore scence عمران : قشر سفيد رنگى که در سطح بتن بوجود ميايد
Read More »ترجمه کلمه effloresce
effloresce گل کردن ،شکوفه کردن ،شوره کردن
Read More »