ejectment “دفع ،طرد،(حق ).دعواى استرداد،حق تصرف ملک و مطالبه خسارت قانون ـ فقه : باز پس گرفتن زمين غصبى از غاصب بعلاوه کليه خسارات وارده به مالک اصلى”
Read More »دستهبندی نشده
ترجمه کلمه ejector
ejector “فشنگ پران ،فشنگ کش ،بيرون کننده علوم مهندسى : دفع کننده معمارى : افشانک شيمى : بيرون انداز ورزش : وسيله پرتاب کننده پوکه به خارج علوم نظامى : پوکه کش بيرون کشنده”
Read More »ترجمه کلمه eke
eke اضافه کردن بر،افزودن ،جمع کردن ،همچنين
Read More »ترجمه کلمه ejecta
ejecta مواد بيرون ريخته ،مدفوعات
Read More »ترجمه کلمه ejectable
ejectable قابل دفع يا اخراج
Read More »ترجمه کلمه ejectamenta
ejectamenta مواد دفع شده ياپرت شده) چون مواداتش فشان
Read More »ترجمه کلمه ejection
ejection “دفع کردن ،اخراج ،پس زنى ،بيرون رانى علوم مهندسى : دفع شيمى : بيرون اندازى علوم نظامى : خارج کردن وسيله يا نيروها بخارج پرتاب کردن يا کشيدن”
Read More »ترجمه کلمه ejaculatio praecox
ejaculatio praecox روانشناسى : انزال زودرس
Read More »ترجمه کلمه ejaculation
ejaculation “بيرون دادن ،انزال روانشناسى : انزال”
Read More »ترجمه کلمه ejaculator
ejaculator عضله انزال
Read More »