electromagnetic field “الکترونيک : ميدان الکترومغناطيسى شيمى : ميدان الکترومغناطيسى نجوم : ميدان الکترومغناطيسى”
Read More »دستهبندی نشده
ترجمه کلمه electromagnetic attraction
electromagnetic attraction الکترونيک : جاذبه الکترومغناطيسى
Read More »ترجمه کلمه electromagnetic brake
electromagnetic brake الکترونيک : ترمز مغناطيسى
Read More »ترجمه کلمه electromagnetic compatability
electromagnetic compatability علوم نظامى : قابليت انطباق الکترومغناطيسى قابليت کار هماهنگ الکتريکى
Read More »ترجمه کلمه electromagnetic coupling
electromagnetic coupling علوم مهندسى : تزويج الکترومغناطيسى
Read More »ترجمه کلمه electrolytic zinc process
electrolytic zinc process علوم مهندسى : الکتروليز روى
Read More »ترجمه کلمه electrolytical
electrolytical مربوط به افسادياتحليل الکتريکى
Read More »ترجمه کلمه electrolyze
electrolyze تجزيه کردن بوسيله جريان برق
Read More »ترجمه کلمه electromagnet
electromagnet “اهنى که بوسيله جريان برق خاصيت مغناطيسى پيدا ميکند،اهن رباى الکتريکى ،مغناطيس برقى ،الکترو مغناطيس علوم مهندسى : اهنرباى الکتريکى الکترونيک : اهنرباى برقى شيمى : اهنرباى مغناطيسى علوم هوايى : الکترومغناطيس”
Read More »ترجمه کلمه electromagnetic
electromagnetic “وابسته به نيروى مغناطيسى برق علوم هوايى : الکترومگنتيک علوم نظامى : الکترو مغناطيسى”
Read More »