electrometer tule الکترونيک : لامپ الکتريسيته سنج
Read More »دستهبندی نشده
ترجمه کلمه electrometer valve
electrometer valve الکترونيک : لامپ الکتريسيته سنج
Read More »ترجمه کلمه electrometry
electrometry برق سنجى
Read More »ترجمه کلمه electromigration
electromigration شيمى : مهاجرت الکتريکى
Read More »ترجمه کلمه electromagnetism
electromagnetism “پديده ايجاد قوه اهن ربايى بوسيله جريان الکتريسته و همچنين تاثير قوه اهن ربايى بر جريان برق الکترونيک : الکترومغناطيس علوم هوايى : خاصيت مغناطيسى حاصل از جريانهاى الکتريکى”
Read More »ترجمه کلمه electromechanical
electromechanical کامپيوتر : الکترومکانيکى
Read More »ترجمه کلمه electromegnetic energy
electromegnetic energy شيمى : انرژى الکترومغناطيسى
Read More »ترجمه کلمه electrometallurgy
electrometallurgy “الکترومتالوژى ،ذوب فلزات بوسيله برق علوم مهندسى : صنعت ذوب فلزات با سيستمهاى پيشرفته الکتريکى الکترونيک : متالورژى برقى”
Read More »ترجمه کلمه electrometer
electrometer “کهرباسنج ،برق سنج الکترونيک : الکترومتر شيمى : الکتروسنج”
Read More »ترجمه کلمه electromagnetic units
electromagnetic units الکترونيک : واحدهاى الکترومغناطيسى
Read More »