eligible “شايسته انتخاب ،قابل انتخاب ،واجد شرايط،مطلوب قانون ـ فقه : واجد شرايط براى انتخاب شدن علوم نظامى : درخور”
Read More »دستهبندی نشده
ترجمه کلمه elflock
elflock (م.ل ).گيس جنى ،موى درهم وبرهم ،موى ژوليده ،زلف پريشان
Read More »ترجمه کلمه elias
elias الياس ،اليا،ايليا
Read More »ترجمه کلمه elicit
elicit “بيرون کشيدن ،استخراج کردن ،استنباط کردن روانشناسى : فراخواندن”
Read More »ترجمه کلمه elicitation
elicitation “کسب اطلاعات غير مستقيم ،استحراج ،استنباط روانشناسى : فراخوانى علوم نظامى : بازجويى غير مستقيم”
Read More »ترجمه کلمه elf-lock
elf-lock موى درهم برهم ،زلف ژوليده ،گيس جنى
Read More »ترجمه کلمه elfin
elfin مانند جن يا پرى ،وابسته به جن ،کوتوله
Read More »ترجمه کلمه elfish
elfish مثل جن وپرى
Read More »ترجمه کلمه elfishness
elfishness بدذاتى ،شيطنت
Read More »ترجمه کلمه elf-bolt
elf-bolt پيکان چخماقى
Read More »