ترجمه کلمه take captive

take captive “دستگير کردن قانون ـ فقه : اسير کردن”

ترجمه کلمه to come down

to come down پايين امدن ،ازپدربه پسر رسيدن

to come forth پيش امدن ،جلوامدن

theater in the round تماشاخانه داراى صحنه مدور

theater army “ارتش مستقر در صحنه عمليات علوم نظامى : نيروى زمينى صحنه عمليات”

to come in درامدن ،داخل شدن ،بدردخوردن

thearchy حکومت خدايان ،سلسله مراتب خدايان

to come in first پيش ازهمه رسيدن ،زودترازهمه رسيدن( درمسابقه)

theater “صحنه عمليات ، )theatre(تئاتر،تماشاخانه ،بازيگر خانه ،تالار سخنرانى علوم نظامى : صحنه”

to come in to collision تصادف کردن ،تصادم کردن