embazzlement بازرگانى : اختلاس
Read More »دستهبندی نشده
ترجمه کلمه embassador
embassador )ambassador(سفير،ايلچى ،سفير کبير
Read More »ترجمه کلمه embassage
embassage اعزام سفير،مقام سفارت ،مقام ايلچى سفارت
Read More »ترجمه کلمه embassy
embassy “نماينده ويژه اى که نزد دولت خارجى فرستاده شود،سفير کبير و اعضاى سفارتخانه ،شهر محل اقامت سفير،سفارت کبرى ،ايلچى گرى ،سفارت خانه قانون ـ فقه : بنايى که سفير در ان اقامت دارد”
Read More »ترجمه کلمه embattle
embattle “صف ارايى ،حاضر بجنگ شدن ،تحت فشار شديد قرار دادن علوم نظامى : حاضر به جنگ کردن يا شدن”
Read More »ترجمه کلمه embarkation team
embarkation team علوم نظامى : تيم يا قسمت مخصوص کمک به سوار شدن يا بارگيرى
Read More »ترجمه کلمه embarrass
embarrass دست پاچه کردن ،براشفتن ،خجالت دادن ،شرمسار شدن
Read More »ترجمه کلمه embarrassed with debts
embarrassed with debts زير بار بدهى ،گرفتار قرض
Read More »ترجمه کلمه embarrassment
embarrassment خجالت
Read More »ترجمه کلمه embarkation element
embarkation element علوم نظامى : يکان مخصوص کمک به بارگيرى يا سوار شدن
Read More »