embodied labor بازرگانى : کار مجسم
Read More »دستهبندی نشده
ترجمه کلمه emblazonry
emblazonry نشان خانوادگى ،زره ،پرچم ،شرح دادن ،جلوه دادن
Read More »ترجمه کلمه emblem
emblem “نشانه ،علامت ،شعار،(ک ).تمثيل ،با علايم نشان دادن علوم نظامى : نشان افتخار”
Read More »ترجمه کلمه emblematic
emblematic )emblematical(مشعر،حاوى ،نشانه ،حاکى ،کنايه دار،رمزى
Read More »ترجمه کلمه emblematical
emblematical مشعر،حاوى نشانه ،کنايه دار،رمزى
Read More »ترجمه کلمه emblematically
emblematically بطور کنايه
Read More »ترجمه کلمه embitter
embitter تلخ کردن ،ناگوار کردن ،بدتر کردن
Read More »ترجمه کلمه emblaze
emblaze روشن کردن ،مشتعل کردن
Read More »ترجمه کلمه emblazon
emblazon بانشانهاى نجابت خانوادگى اراستن ،تعريف کردن
Read More »ترجمه کلمه emblazonment
emblazonment تزئين با نشان و علائم
Read More »