سفارش با يک کليک
برآورد هزينه ترجمه

درخواست تماس با کارشناسان

دسته‌بندی نشده

ترجمه کلمه emplacement

emplacement “موضع ،سنگر،پايگاه ،مستقر کردن کار گذاشتن ،بر پا کردن ،تعيين جا،تعيين محل ،جا،محل نصب علوم نظامى : موضع گرفتن”

Read More »

ترجمه کلمه employ

employ “به کار بردن ،استعمال کردن ،بکار گماشتن ،استخدام کردن ،مشغول کردن ،بکار گرفتن ،شغل قانون ـ فقه : استخدام کردن علوم نظامى : استفاده کردن”

Read More »

ترجمه کلمه emplace

emplace “کار گذاشتن ،جا گذاشتن ،موضع گرفتن مستقر کردن يا شدن ،در محلى قرار دادن ،در محل معينى قرار دادن علوم نظامى : جا انداختن”

Read More »