ensanguined خونين ،خون الود
Read More »دستهبندی نشده
ترجمه کلمه ensate
ensate شمشيرى ،خنجرى
Read More »ترجمه کلمه ensconce
ensconce استحکامات ساختن ،پوشاندن ،پناه دادن ،پنهان شدن ،خودرادرجان پناه جادادن
Read More »ترجمه کلمه enrooted
enrooted ريشه کرده ،نشانده
Read More »ترجمه کلمه enroute
enroute “در راه ،درراه ،در مسير علوم نظامى : در حين مسير”
Read More »ترجمه کلمه enroute personnel
enroute personnel “افراد پيوسته به يکان حين حرکت براى عمليات علوم نظامى : افراد منتسب”
Read More »ترجمه کلمه ens
ens هستى مطلق ،جوهر،خلاصه
Read More »ترجمه کلمه enrol(l)ment
enrol(l)ment اسم نويسى ،صورت اسامى ،دفتر ثبت
Read More »ترجمه کلمه enroll
enroll “استخدام کردن ، )=enrol(نامنويسى کردن ،ثبت نام کردن ،عضويت دادن ،درفهرست واردکردن علوم نظامى : اسم نويسى کردن”
Read More »ترجمه کلمه enrollment
enrollment “نامنويسى ،ثبت نام روانشناسى : اسم نويسى”
Read More »