سفارش با يک کليک
برآورد هزينه ترجمه

درخواست تماس با کارشناسان

دسته‌بندی نشده

ترجمه کلمه ensilage

ensilage عمل انبارکردن( عليق ياغله در سيلو ياگودال بى هوايى که انرا تازه نگاه دارد )عليق ياغله اى که بدين ترتيب نگاهداشته شود

Read More »

ترجمه کلمه ensign

ensign نشان ،علم ،پرچم دار،(امر)ناوبان دوم ،اشاره ،دسته ،گروه ،سربازى که حامل پرچم است رنگ ابى کمرنگ

Read More »