ترجمه کلمه ensuite

ensuite بطورسرى ،بدنبال هم

ترجمه کلمه ensure

ensure “تامين کردن ،مطمئن ساختن ،متقاعد کردن ،حتمى کردن ،مراقبت کردن در،تضمين کردن قانون ـ فقه : به دست اوردن”

enswathe enwarp(، )= swatheپيچيدگى ،گرفتار کردن

entablature “اسپر،قسمتى از سر ستون که شامل کتيبه وگلويى است( درماشين بخارکشتى )قاب اهن محکمى معمارى : پيشانى در معمارى”

entablement صفحه زير مجسمه ،سکوى مجسمه

ensorcel افسون کردن ،سحراميزکردن ،فريفتن ،شيفتن ،دلبردن از

ensoul داراى روح کردن

ensphere محصور کردن ،بصورت کروى در اوردن ،احاطه کردن

ensue “تعقيب کردن ،از پس امدن ،ازدنبال امدن ،بعدامدن علوم نظامى : پى گيرى کردن”

enslavement بنده سازى ،غلامى ،اسارت ،بردگى