entrap “بدام انداختن ،تله انداختن ،گول زدن ،اغفال کردن قانون ـ فقه : اغفال کردن”
Read More »دستهبندی نشده
ترجمه کلمه entrap into
entrap into قانون ـ فقه : با اغفال وادار کردن به…..
Read More »ترجمه کلمه entreat
entreat درخواست کردن( از )التماس کردن ،(به )لابه کردن ،استدعاکردن
Read More »ترجمه کلمه entreatingly
entreatingly باالتماس ،به زارى
Read More »ترجمه کلمه entrance loss
entrance loss عمران : افت حاصل از اصطکاک
Read More »ترجمه کلمه entrance switch
entrance switch الکترونيک : کليد کنتور
Read More »ترجمه کلمه entrancement
entrancement مدهوشى ،شيفتگى
Read More »ترجمه کلمه entrant
entrant وارد شونده ،داوطلب
Read More »ترجمه کلمه entrance
entrance “ورودى ،)n.(درون رفت ،وروديه ،اجازه ورود،حق ورود،دروازه ءدخول ،ورود،بار،درب مدخل ،اغاز )vt.(مدهوش کردن ،دربيهوشى ياغش انداختن ،(مج)ازخودبيخودکردن ،زيادشيفته کردن معمارى : مدخل”
Read More »ترجمه کلمه entrance fee
entrance fee بازرگانى : حق ورود
Read More »