escrime “شمشيربازى علوم نظامى : شمشيربازى کردن”
Read More »دستهبندی نشده
ترجمه کلمه escritoire
escritoire ميزتحرير،ميزچيزنويسى خانه دار
Read More »ترجمه کلمه escrow
escrow “(حق )سندرسمى که بدست شخص ثالثى سپرده شده و پس از انجام شرطى قابل اجرايا قابل اجرا ياقابل ابطال باشد،موافقت نامه بين دونفرکه بامانت نزدشخص ثالثى سپرده شودوتاحصول شرايط بخصوص بدون اعتبارباشد قانون ـ فقه : اجرايى پيدا مى کند”
Read More »ترجمه کلمه escry
escry “فرياد و غريو جنگى سردادن علوم نظامى : نعره جنگى”
Read More »ترجمه کلمه escort guard
escort guard “گارد محافظ علوم نظامى : محافظ زندانى جنگى بدرقه زندانى”
Read More »ترجمه کلمه escort of the color
escort of the color “گارد محافظ پرچم علوم نظامى : گارد پرچم”
Read More »ترجمه کلمه escort of the standard
escort of the standard “گارد محافظ پرچم علوم نظامى : گارد پرچم”
Read More »ترجمه کلمه escort ship
escort ship “ناو اسکورت علوم نظامى : ناو محافظ کاروان دريايى”
Read More »ترجمه کلمه escort
escort “مستحفظ،گارد محافظ نيروى تامينى ،گاردمحافظ،ملتزمين ،نگهبان ،همراه ،بدرقه ،همراهى کردن(با)نگهبانى کردن(از)،اسکورت کردن قانون ـ فقه : همراهى يا محافظت کردن علوم نظامى : بدرقه کردن”
Read More »ترجمه کلمه escort 1 (jf)
escort 1 (jf) “محافظت کردن علوم دريايى : اسکورت کردن”
Read More »