estate by curtesy “ميراث قانونى زوج قانون ـ فقه : در CL قسمتى از اموال زوجه است که پس از فوتش به طريق عمرى به زوج به زوج منتقل مى شود ليکن به وارث وى نمى رسد”
Read More »دستهبندی نشده
ترجمه کلمه estate duty
estate duty “ماليات بر ارث قانون ـ فقه : ماليات بر ارث بازرگانى : ماليات ارث”
Read More »ترجمه کلمه estacade
estacade سدى که ازتيرهاوپايه هاى چوبى در رودخانه يادريابراى بستن راه
Read More »ترجمه کلمه estafet
estafet چاپارياقاصد( سوار)
Read More »ترجمه کلمه estafette
estafette چاپارياقاصد( سوار)
Read More »ترجمه کلمه estaminet
estaminet قهوه خانه اى که سيگارکشيدن درانجا ازاداست
Read More »ترجمه کلمه establisher
establisher موسس ،برپاکننده
Read More »ترجمه کلمه establishing authority
establishing authority “فرماندهى نيروهاى اب خاکى علوم نظامى : مقام مسئول نيروهاى اب خاکى”
Read More »ترجمه کلمه establishment
establishment “محل کار،تاسيس ،استقرار،تشکيل ،بنا،برقرارى ،بنگاه ،موسسه ،دسته کارکنان ،برپايى قانون ـ فقه : موسسه بازرگانى : کارگاه علوم نظامى : برقرار کردن قرارگاه”
Read More »ترجمه کلمه established
established “محقق ،مسلم ،برقرار،ثابت ،محرز قانون ـ فقه : مستقر،محرز”
Read More »