evidence “بينه ،شاهد،دليل ،گواه ،مدرک( مدارک)،ملاک ،گواهى ،شهادت دادن ،ثابت کردن قانون ـ فقه : دليل ،باگواهى ثابت کردن روانشناسى : شواهد بازرگانى : دليل ،سند”
Read More »دستهبندی نشده
ترجمه کلمه evidence of conformity
evidence of conformity بازرگانى : دليل مطابقت
Read More »ترجمه کلمه evidence of the corpus
evidence of the corpus قانون ـ فقه : مدرک جرم
Read More »ترجمه کلمه evident
evident “بديهى ،اشکار،مشهود روانشناسى : اشکار”
Read More »ترجمه کلمه everywhere
everywhere درهرجا،درهمه جا،درهرقسمت ،در سراسر
Read More »ترجمه کلمه evict
evict “فيصله دادن ،مستردداشتن ،بيرون کردن ،خارج کردن ،خلع يد کردن قانون ـ فقه : خلع يد کردن”
Read More »ترجمه کلمه eviction
eviction “اخراج کردن ،اخراج ،خلع يد قانون ـ فقه : چيزى را به حکم قانون از تصرف کسى خارج کردن علوم نظامى : خلع يد کردن”
Read More »ترجمه کلمه evidance in substanttiation of claims
evidance in substanttiation of claims قانون ـ فقه : ادله اثبات دعوى
Read More »ترجمه کلمه everyone
everyone همه ( کس) ،هرکس
Read More »ترجمه کلمه everything
everything همه چيز
Read More »